اکسیر عشق - حــضــرتــ تــنــهــایــ بــهــ هــمــ ریــخــتــهــ....
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وب

خوش نامی قدم اول است از خوش نامی به بدنامی رسیدن قدم بعدی قدم آخر گم نامی است...
لینک دوستان
جستجوی وب
برچسب‌ها وب

از در در آمدی و من از خود به در شدم

گویی کزین جهان به جهانی دگر شدم

گوشم به راه تا که خبر میدهد ز دوست

صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم

چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب

مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم

دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست

چندی به پای رفتم و چندی به سرشدم

تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم

از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم

من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت

کاول نظر بدیدن او دیده ور شدم

بیزارم از وفای تو یکروز و یک زمان

مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم

اورا خود التفات نبودی به صید من

من خویشتن اسیر کمند نظر شدم

گفتند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد

اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم           

                                       سعدی




تاریخ : دوشنبه 91/9/13 | 10:35 عصر | نویسنده : انـــــار بـــــانـــو | نظر

  • paper | خوشنویسان | الگوریتم