پيام
+
*يه نفر اينجاست که خيلي خوشگل داره با احساسات همه بازي ميکنه...
نکن خواهرم
نکن اينکارووووو...*
اسيرعشق...
92/5/4
نداي آغاز
پرنيا خانوم خواهرم هست؟وايييييييييييييييييي
رضوان بانو...
بعله....خواهره...
نداي آغاز
حالا کي هست؟؟؟؟
رضوان بانو...
خودش ميدونه...
نداي آغاز
بابا اونو که ميدونم من نميدونم کيه پرنيا خانوم
رضوان بانو...
دقت کن....تابلوئه
نداي آغاز
من که نيستم؟؟؟
عسل فروش شهر تلخي
پس حتما منم
عسل فروش شهر تلخي
خوب منم خواهر نيستم
رضوان بانو...
شک دارين به خودتون؟؟؟؟
عسل فروش شهر تلخي
جون من بگيد من دارم از کنجکاوي ميميرم
صدای خاطره ها
منم يه نفر ميشناسم که اينکارس
عسل فروش شهر تلخي
بچه پارسي بلاگه
رضوان بانو...
اره ديگه...اينجا منظور پيام رسانه...هر عيدي رو هم کوفت همه ميکنه....اصلا دوسش ندارم
عسل فروش شهر تلخي
حالا بگو کيه
رضوان بانو...
نميتونم بگم...بگرديد پيداش کنيد
دختر و پسراي ايروني
خو بگو ببينيم کيه؟!اول اسمش چيه؟نکنه "دختر"دختروپسراي ايرونيه؟
پاتوق فرزانگان
بگو كيه تا با همكار بچاي بالو درستش كنيم:D
رضوان بانو...
نچ...تورو ک ميدونم پسري...از اون خاطره هه يادم مونده...لباس سفيد...و.......
رضوان بانو...
آشناس همتونم ميشناسيدش...ميخوام خودش بياد اعتراف کنه من ابروش رو نميبرم
پاتوق فرزانگان
خو اون *همه* احساساتشون اينقد الكيه كه به همين راحتي باهاش بازي ميشه؟:-| من بدبخت عكس ميانمار گذاشتم كه جيگر آدم آتيش ميگيره،احساسات هيشكي تكون نخورد،اونوقت...:-|
رضوان بانو...
من نديدم..عکس چي گذاشتي؟
رضوان بانو...
تينا به خودت شک داري؟
رضوان بانو...
پس چ ميگي
نداي آغاز
پرنيا من دارم از خودم ميترسم با اينکه امروز بعد از يک هفته اومدم
رضوان بانو...
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نداي آغاز
نميدنم همش فکر ميکنم يه کاري کردم ولي به خدا من کاري نکردم
رضوان بانو...
اونکه من ميگم تااااااااااااااااااااابلوئه....
قاطي پاطي•نازنين
يني عکسشو به همه ميده؟:/
پاتوق فرزانگان
نه كه تو عكس منو نديدي سمانه:D والا من زياد پيامرسان نميام كه ببينم كي چيكار ميكنه اما خب اين چيزا زياده.خوشحالم كه محيط پارسي بلاگ اينقد پاكه كه همچين چيزايي رو نميپذيره:) پرنياخانم ممنون كه هشدار دادين@};- انشاءالله اصلاح شه
پاتوق فرزانگان
عسكمو اونم با اون وضع درب و داغون(از اردو جهاد هم كثيف تر بودم) ديدي اونوقت خودتو به كوچه علي چپ هم ميزني؟:Dرو رو برم:D
پاتوق فرزانگان
اينكه دور گردنم پرده بسته بودم تا رو پام كه رنگ نپاشه روم قشنگ بود يا نيش ِ تا بنا گوش بازم يا دستاي آنتي باكتريالم؟:D
رضوان بانو...
کارخلاف نميکنه....فقط ديگه کم کم داره باورم ميشه حرفاش دروغه
اسيرعشق...
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟