در کشور ما شاهی بود که برای خودش بازی میساخت
دو نفر بودند که بر روی سنگ بروند و هرکس سبک تر باشد بمیرد
از بخت بدم من و یارم رو به روی هم بودیم من برای اینکه یارم زنده بماند 10 روز هیچ نخوردم تا اینکه روز مسابقه فرا رسید
خودم را سبک گرفتم تا اون سنگین باشد و نمیرد غافل از اینکه یارم به پایش وزنه بسته بود تا سنگین تر از من باشد و نمیرد...
تاریخ : پنج شنبه 92/1/8 | 6:10 عصر | نویسنده : انـــــار بـــــانـــو | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.